اخبار ایران : استراتژی پنهان اسپانسر های «عشق ابدی»؛ مد و استایل به عنوان ابزار نفوذ فرهنگی


متن خبر :

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برنامه «عشق ابدی» که به‌عنوان یک رئالیتی‌شو در کشورهای مختلف عرضه شده، بیش از آن‌که نمایش‌دهنده‌ی عشق باشد، بازتاب‌دهنده‌ی سطحی‌گرایی رسانه‌ای فراملی است. محتوایی که از روابط آبکی، دلدادگی‌های ساختگی و چهره‌های اینستاگرامی ساخته شده تا احساسات مخاطب را هدف بگیرد؛ آن هم بدون توجه به فرهنگ، ارزش‌ها یا حساسیت‌های ملی.

مشابه این برنامه برای کشورهای مختلف ساخته‌شده است، همه یک نسخه یکسان دریافت می‌کنند؛ فقط زبان متفاوت است. این برنامه با یک لوکیشن واحد، ساختاری تکراری و تیم تولید مشترک، سعی دارد به همه ملت‌ها یک مدل کلیشه‌ای از عشق بفروشد: عشقی که بیشتر به فانتزی‌های سریال‌های ترکی شبیه است تا واقعیت ملموس جوامع شرقی.

پرستو صالحی، بازیگر و مجری این برنامه، در یک لایو اینستاگرامی ضمن دفاع از پروژه، از همکاری‌اش با تیم تولید ترکیه‌ای گفت. طبق گفته‌های خودش، از طریق فردی به نام آتیلا پاک‌نهاد به پروژه معرفی شده و نه در انتخاب شرکت‌کننده‌ها نقشی داشته، نه در طراحی محتوا. خودش می‌گوید فقط آمده تا گپ بزند! نه کارشناس است، نه روان‌شناس و نه حتی مسئول گفت‌وگوهای طراحی‌شده. حتی کمپانی سازنده نیز برایش چندان شفاف نیست.

قبل از پرداختن به موضوع اسپانسرها باید یک نگاهی دیگر به گزارش روز گذشته با عنوان «رشیدپور در آستانه سقوط به پله آخر/ وقتی ساختار شکنی بهای دیده شدن می‌شود» انداخت؛ شاید یکی از مهمترین بخش‌های آن این نکته باشد:

“تصویر رشیدپور تنها به‌دلیل ماهیت برنامه «عشق ابدی» پرحاشیه نشده، بلکه شایعات و گمانه‌زنی‌هایی درباره ارتباط او با برخی از اسپانسرهای برنامه نیز مطرح شده است. در توییت علی علیزاده آمده بود: «آیا اسپانسر پشت‌پرده‌ی «عشق ابدی» همان کارفرمای رضا رشیدپور است؟»

در پایان هر قسمت این برنامه، نام هشت برند مختلف به‌عنوان اسپانسر نمایش داده می‌شود که عمدتاً شرکت‌هایی فعال در حوزه پوشاک و جواهرات لوکس زنانه هستند.

یکی از این برندها نیز در حوزه مشاوره برندینگ فعالیت دارد؛ حوزه‌ای که رشیدپور نیز طی سال‌های اخیر در آن ورود کرده است. با اینکه هنوز خود او هیچ واکنشی به این گمانه‌ها نشان نداده، همین سکوت نیز برای برخی نشانه‌ای از تأیید یا دست‌کم پرهیز از شفاف‌سازی تلقی شده است.”

گردانندگان پشت پرده: مدیاپیم یا یاپیم؟

صالحی از دو کمپانی ترکیه‌ای نام می‌برد: مدیاپیم و یاپیم. اما نکته اینجاست که «یاپیم» (Yapım) در زبان ترکی فقط به معنی «تولید» است و ده‌ها شرکت با این پسوند وجود دارد. هیچ نام دقیق و مشخصی عنوان نمی‌شود. گویی تولیدکنندگان نمی‌خواهند مخاطب بداند دقیقاً چه کسانی مسئول این پروژه هستند. همین پنهان‌کاری، خود می‌تواند نشانه‌ای از نوعی بی‌مسئولیتی فرهنگی یا لااقل محافظه‌کاری رسانه‌ای باشد.

مدیاپیم؛ پادشاه قالب‌های تکراری

شرکت مدیاپیم (MedyaPim) یکی از شناخته‌شده‌ترین کمپانی‌های تولید محتوا در ترکیه است که با رویکرد «فرمت‌محور» کار می‌کند؛ یعنی قالب‌هایی طراحی می‌کند که بدون توجه به زمینه‌های فرهنگی، برای کشورهای مختلف تکرار شوند. این شرکت با مدیریت فاتح آکسوی و مراد سایگی، ده‌ها پروژه مشترک با رسانه‌هایی مانند MBC داشته و بیش از 10هزار ساعت محتوای تلویزیونی تولید کرده است.

با این مدل تولید ماشینی، برنامه‌هایی نظیر «عشق ابدی» به‌جای تطابق با فرهنگ‌ها، صرفاً در یک ویلا و با یک دستور ساخت تولید می‌شوند. خروجی هم چیزی نیست جز تقلیدی بی‌روح از احساسات انسانی در بسته‌بندی لاکچری.

آی یاپیم؛ سازنده‌ سریال‌های پرزرق‌وبرق

دیگر گزینه‌ای که احتمالاً پشت پروژه است، کمپانی آی یاپیم (Ay Yapım) است؛ شرکتی مشهور که سریال‌هایی مانند «عشق ممنوع» و «ایزل» را در کارنامه دارد. هرچند ورود این شرکت به ساخت یک رئالیتی‌شو شبه‌مبتذل عجیب به‌نظر می‌رسد، اما با توجه به سودآوری بالای این مدل محتوا، چندان دور از ذهن نیست که چنین پروژه‌ای را هم بپذیرد. در دنیای رسانه، محتوا گاهی فدای پول می‌شود!

کاربران فضای مجازی به نکات مهمی اشاره کرده‌اند: تدوین بی‌منطق، سکانس‌هایی بدون توالی، گفت‌وگوهای بی‌معنا و نمایشی بودن موقعیت‌ها. حتی برخی شرکت‌کننده‌ها نیز در شبکه‌های اجتماعی از نحوه‌ی نمایش خود گلایه کرده‌اند. در نهایت، این محصول بیشتر شبیه به یک شوک فرهنگی است تا بازتابی از روابط انسانی.

«عشق ابدی» نه نشان‌دهنده عشق است و نه بازتاب‌دهنده واقعیت. این برنامه بیشتر به یک محصول تبلیغاتی می‌ماند؛ ساخته‌شده با هدف جلب توجه و وایرال شدن، نه انتقال معنا. اسپانسرها و تولیدکنندگان در سایه مانده‌اند، اما خروجی آن‌ها در برابر چشم میلیون‌ها نفر است.

آنچه خطرناک است، نه صرفاً حضور این برنامه‌ها، بلکه غفلت ما از قدرت رسانه‌ای آن‌هاست. در جهانی که محتوا مرز نمی‌شناسد، دفاع از فرهنگ نیازمند سواد رسانه‌ای، دقت و شفافیت است؛ نه صرفاً فحاشی.

نگاهی به سازوکار مالی «عشق ابدی»

در انتهای هر قسمت از برنامه «عشق ابدی»، تنها چند ثانیه به نمایش لوگوی برندهای تجاری اختصاص یافته؛ اما همان چند ثانیه سرنخ‌هایی از یک جریان مالی پنهان در دل این برنامه پرحاشیه است. لیستی شامل هشت برند متفاوت، عمدتاً از کشور ترکیه، که به‌عنوان اسپانسرهای اصلی این پروژه معرفی شده‌اند؛ برندهایی که هرکدام بخشی از یک پازل اقتصادی پیچیده‌اند.

اغلب این اسپانسرها در صنعت مد و فشن فعال هستند؛ از لباس‌های شب و مجلسی زنانه تا پوشاک روزمره و طراحی جواهرات دست‌ساز. تنها برند غیرترکی حاضر در این مجموعه، SOCIETA است؛ برندی ایتالیایی با تمرکز بر طراحی‌های مینیمال و تولید پوشاک با پارچه‌های طبیعی. اغلب برندها ریشه در استانبول دارند و با توجه به لوکیشن تولید سریال، این انتخاب محلی از نظر لجستیکی منطقی است؛ اما پرسش مهم آن است که چرا این برندها حاضر به پرداخت مبالغ هنگفت برای حمایت مالی از برنامه‌ای با محتوای جنجالی و ساختاری متفاوت شدند؟

پاسخ در ساختار اقتصادی برنامه نهفته است. «عشق ابدی» فقط یک مسابقه نمایشی نیست، بلکه یک ماشین تولید درآمد چندلایه است. از پخش مستقیم در پلتفرم‌هایی مانند یوتیوب گرفته تا بازنشر در شبکه‌های ماهواره‌ای و وایرال شدن بخش‌هایی از آن در شبکه‌های اجتماعی، همه‌وهمه به‌معنای دسترسی به میلیون‌ها مخاطب بالقوه‌اند. برای برندهایی که در جست‌وجوی دیده‌شدن هستند، این فرصت به‌اندازه‌ای وسوسه‌انگیز است که با وجود چالش‌های فرهنگی و انتقادها، چشم بر حواشی ببندند.

برآوردهای اولیه نشان می‌دهد فقط تا قسمت بیستم این برنامه، که یکی از نقاط اوج ماجرا نیز هست، با احتساب نرخ تقریبی درآمدزایی یوتیوب بین دو تا هفت دلار به‌ازای هر هزار بازدید و قیمت ارز معادل 83 هزار تومان، درآمد تولیدکنندگان به چند ده میلیارد تومان می‌رسد؛ این مبلغ جدای از درآمدهای جانبی مانند تبلیغات داخلی قسمت‌ها و ویدئوهای مکمل کانال است. همین پتانسیل درآمدی، برندها را ترغیب به سرمایه‌گذاری در برنامه‌ای می‌کند که شاید از منظر اخلاقی محل مناقشه باشد، اما از نظر مالی یک برد قطعی است.

البته «عشق ابدی» یک نوآوری صرف نیست، بلکه وارث ژانری قدیمی و جهانی است که سابقه‌اش به دهه 1960 در آمریکا بازمی‌گردد. برنامه‌هایی نظیر The Dating Game و The Newlywed Game نقطه آغاز بازی با احساسات در قاب تلویزیون بودند؛ جایی که عشق برای نخستین‌بار به سرگرمی عمومی تبدیل شد. از آن زمان تاکنون، برنامه‌های عاشقانه از قالب ساده و صمیمی به تولیداتی سناریونویسی‌شده با کارگردانی دقیق، تدوین جذاب و حتی دخالت مستقیم مخاطبان در روند داستانی تبدیل شده‌اند.

از Temptation Island تا Love Island، از The Bachelor تا Joe Millionaire، همه این برنامه‌ها نه فقط درباره عشق، بلکه درباره طراحی موقعیت‌هایی پرتنش و دراماتیک برای جذب مخاطب‌اند. در اغلب آن‌ها، سرمایه‌گذاران بزرگ و برندهای مطرح حامی مالی‌اند؛ چرا که دوربین‌های عاشقانه در حقیقت آینه‌هایی بازتاب‌دهنده از سازوکارهای اقتصادی رسانه‌اند.

«عشق ابدی» نسخه بومی‌شده‌ی همین جریان است؛ ترکیبی از بازیگری و واقعیت، تبلیغات و عواطف، دلار و رابطه. پشت آن، نه فقط اسپانسرهایی از ترکیه، بلکه سرمایه‌گذاران جهانی‌ای ایستاده‌اند که می‌دانند عشق، اگر در بستری نمایشی ریخته شود، سودآورتر از هر مفهوم دیگری در جهان سرگرمی است.

استراتژی پنهان اسپانسرها: مد و استایل به عنوان ابزار نفوذ فرهنگی

تمرکز اسپانسرهای برنامه «عشق ابدی» تنها به درآمدزایی و بازگشت سرمایه محدود نمی‌شود، بلکه هدفی بلندمدت‌تر و راهبردی‌تر را دنبال می‌کنند؛ آن‌ها می‌خواهند از طریق این حضور در رسانه، بازار لباس ایرانی و سبک‌های مد و فشن خود را به مخاطبان معرفی کنند و در واقع با نفوذ در فضای استایل و سبک زندگی، جایگاه خود را تثبیت کنند.

این استراتژی یادآور روندی است که در برخی سریال‌های چندفصله ترکیه‌ای مثل «عشق ممنوع» دیده شد؛ جایی که با نمایش سبک زندگی جدید، زرق‌وبرق‌ها، تجملات و تمایلات تازه به خانواده‌های ایرانی تزریق شد و سعی در تغییر ذائقه مخاطبان وجود داشت.

«عشق ابدی» و پشتیبانان آن، با نگاهی مشابه، می‌کوشند فضای استایلی نوین و مدرن را به نفع خود و با معرفی لباس‌های برندشان در ذهن مخاطب جا بیندازند.

این روند، شباهت زیادی به استراتژی هالیوود دارد که از طریق همکاری با تاجرهای پوست و چرم، نظام سینمایی خود را به سمت بهره‌برداری اقتصادی از صنعت پوشاک و مد هدایت کرده است تا با یک چرخه سودآور، منافع مالی کلانی کسب کنند.

به بیان دیگر، «عشق ابدی» فراتر از یک برنامه تلویزیونی صرف، بخشی از یک پروژه بزرگتر برای تحمیل و ترویج سبک زندگی و استایل خاصی است که در نهایت بازار مد و لباس را تحت تاثیر قرار داده و منفعت اقتصادی قابل توجهی برای اسپانسرها به همراه خواهد داشت.

نگاهی به برنامه جدید اسپانسرهای عشق‌ابدی؛ زن روز با یک بازیگر فراری دیگر

پس از جنجال‌ها و واکنش‌های فراوان به برنامه «عشق ابدی» با اجرای پرستو صالحی، حالا چهره دیگری از بازیگران مهاجرت‌کرده سینمای ایران در قامت مجری بر صحنه ظاهر شده است: مهناز افشار، که پس از سال‌ها دوری و فعالیت سیاسی، این بار با برنامه‌ای به نام «زن روز» وارد میدان رقابت تلویزیونی شده است.

«زن روز» که در حوزه مد و فشن طراحی شده و ساختاری شبیه مسابقات محبوب ترکیه‌ای مانند Doya Doya Moda دارد، به نظر می‌رسد قصد دارد همان مسیر بحث‌برانگیز «عشق ابدی» را دنبال کند؛ حضور رقابت‌های پررنگ، چالش‌های مد و پوشاک، و البته فضای جنجالی حول فرهنگ و سبک زندگی. نکته مهم‌تر آن است که تهیه‌کننده این برنامه، همان تیمی است که پیش‌تر برنامه «عشق ابدی» را تولید کرده بود؛ ارتباطی مستقیم که نشان‌دهنده تداوم یک استراتژی سرمایه‌گذاری و برندینگ در حوزه سرگرمی ایرانیان خارج از مرزهاست.

مهناز افشار که پس از مهاجرت در پروژه‌های مختلف سیاسی و هنری ظاهر شده و تلاش کرده جایگاهش را در میان مخاطبان ایرانی بازتعریف کند، اکنون در «زن روز» در نقش مجری و چهره محوری حاضر است. تیزرهای منتشرشده از برنامه نوید حضور یک اثر پر سروصدا و احتمالاً پرحاشیه را می‌دهند؛ همانند تجربه پرتابل و آمیخته به واکنش‌های متفاوت «عشق ابدی».

از سوی دیگر، تجربه «عشق ابدی» به ما آموخته است که مخاطبان ایرانی، به‌ویژه نسل جوان، نسبت به برنامه‌هایی که به موضوعات تابوشکنانه همچون دوست‌یابی یا مد و فشن می‌پردازند، واکنش تند و کنجکاوانه‌ای دارند؛ حتی وقتی کیفیت ساخت پایین‌تر از استانداردهای حرفه‌ای باشد. این نقطه حساسیت فرهنگی، زمینه را برای جولان تولیدات مشابهی فراهم کرده که با سرمایه‌گذاری اسپانسرهای منطقه‌ای و پشتوانه‌های مالی ترکی به‌راحتی ساخته و منتشر می‌شوند.

حضور برندهای ترک و حمایت مالی پررنگ آن‌ها از برنامه‌های پرمخاطبی مانند «عشق ابدی» و حالا «زن روز» نمایانگر یک سازوکار رسانه‌ای و تجاری فرامرزی است که به‌خوبی می‌داند چگونه با سرمایه‌گذاری بر روی چهره‌های مهاجر و سوژه‌های جذاب، بازار مخاطب فارسی‌زبان را قبضه کند؛ بازاری که در آن خلا تولید داخلی، فرصتی طلایی برای تولیدات پر زرق و برق و گاه بحث‌برانگیز فراهم کرده است.

این ارتباط تنگاتنگ بین تولیدات «عشق ابدی» و «زن روز» نه فقط صرفاً یک ماجرای تولیدی و مالی است، بلکه نمادی است از روندی که طی آن سرگرمی و فرهنگ در بستر اقتصاد رسانه‌ای جهانی شکل می‌گیرد و ارزش‌های محلی را به چالش می‌کشد. به نظر می‌رسد این تنها آغاز مسیری است که پرستو صالحی و مهناز افشار به‌عنوان چهره‌های شاخص، در خط مقدم آن قرار دارند؛ مسیری که احتمالاً همچنان حواشی و جنجال‌های گسترده‌ای را به دنبال خواهد داشت.

انتهای پیام/


منبع: تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *